کد خبر: ۲۶۳۸
۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

مهر پدری حاج محمود ثانوی برای ساخت مجموعه مسکونی «مهر مادر»

تا اواسط دهه هفتاد باغی سرسبز و آباد انتهای خیابان مهرمادر29 بود. خانواده مرحوم محمود ثانوی عطاران آخر هر هفته آنجا دور هم جمع می شدند و اوقات خوشی را می گذراندند، تا اینکه او تصمیم به انجام معامله ای پرسود با خدایش گرفت و همه وقتش را به پای بچه های یتیم و نیازمندان گذاشت. او هم بخش زیادی از ثروتش را وقف کرد و هم از سپیده دم تا نیمه های شب با افتخار به نیازمندان خدمت می کرد. حالا که او رفته، فقط خاطراتش برای ما باقی مانده است. او تصمیم گرفت با ساخت چندین واحد مسکونی در محل باغ خانوادگی ، مشکل شغل و نیاز مسکن مددجویان را برطرف کند.

برای کمک به خانواده اش و پیداکردن کار از درگز راهی مشهد شد. جوان بود و غریب. اولین نقطه ای که به ذهنش رسید تا به آنجا پناه ببرد، بارگاه منور امام هشتم(ع) بود. دست به دامان غریب الغربا شد.

حسین با قلب پاکی که داشت، از امام رضا(ع) خواست مسیری پیش پایش قرار دهد تا بتواند کار کند و برای خانواده اش خرجی بفرستد. دعایش خیلی زود و به لطف امام رئوف مستجاب شد. حسین روز بعد به طور اتفاقی مسیرش به محلی افتاد که تعدادی کارگر ساختمانی در آنجا مشغول ساخت چندین واحد مسکونی بودند. از میان همه آن ها حسین سراغ ریش سفیدشان رفت و خیلی راحت با او حرف زد.

مرد همان طور که برای بالابردن دیوار، آجرها را یک به یک می چید، به حرف های او هم گوش می داد. پیرمرد نگاهی به حسین انداخت و گفت: می توانی همین جا و همین الان مشغول به کار شوی. حسین بدون هیچ شناخت قبلی از مرد، با حرفی که زد ذوق زده شد، اما بلافاصله نگرانی به سراغش آمد و گفت من جایی برای ماندن ندارم.

پیرمرد چندین بار محکم دست هایش را به هم کوبید تا گردوخاکش بریزد و بعد برای قوت قلب تازه وارد، دستانش را روی شانه او گذاشت. پیرمرد نگاهی محبت آمیز به حسین انداخت و با لبخند گفت نگران خانه و حتی لوازم نباش. دامادی ات هم با من. برایت خواستگاری می روم و عروسی می گیرم.

دیگر چه می خواهی؟ حسین سر پایین انداخت و زیرلب از امام رضا(ع) تشکر کرد. دلش گرم حرف های پیرمرد شد، انگار پدرش دارد حرف می زند. آدم های زیادی روایت های مشابه حسین را دارند. همه آن هایی که وقتی حرف از حاجی می شود، نمی توانند دل تنگی شان را پنهان کنند.

داستان هایی که قهرمان اصلی آن ها یک نفر است؛ پدری به نام محمود ثانوی عطاران که با دست‌گیری از افراد کم بضاعت، مسیر زندگی خیلی ها را تغییر داده است. او با هزینه شخصی اش معتادان را ترک می داد و از هیچ چیز کم نمی گذاشت.

عاشق کارآفرینی بود. برای بانوان زیر پوشش مجموعه خیریه، هم کارگاه خیاطی دایر کرد و هم محلی برای بسته بندی حبوبات. حتی بازاریابی و فروش را به خود آن ها سپرد. اما کار اصلی او، خانه سازی در انتهای محله «مهرمادر» برای نیازمندان بود. او تاکنون 241 واحد مسکونی را در این محدوده بنا کرده است و برای کوتاه مدت در اختیار خانواده‌های کم بضاعت قرار داه است.

حاج محمودثانوی عطاران اسفند پارسال از دنیا رفت. کاش زودتر از این ها دیده بودیمش و چقدر جای او در این گفت وگو خالی است.

 

یتیم نوازی پسر یتیم

تا اواسط دهه هفتاد باغی سرسبز و آباد انتهای خیابان مهرمادر29 بود. خانواده مرحوم محمود ثانوی عطاران آخر هر هفته آنجا دور هم جمع می شدند و اوقات خوشی را می گذراندند، تا اینکه او تصمیم به انجام معامله ای پرسود با خدایش گرفت و همه وقتش را به پای بچه های یتیم و نیازمندان گذاشت. او هم بخش زیادی از ثروتش را وقف کرد و هم از سپیده دم تا نیمه های شب با افتخار به نیازمندان خدمت می کرد. حالا که او رفته، فقط خاطراتش برای ما باقی مانده است.

مرحوم عطاران خیلی زود و در دوران کودکی پدرش را از دست داد و نان آور خانه شد. او با درد و سختی ذره ذره قد کشید و بزرگ شد. عطاران هنوز به نوجوانی هم نرسیده بود که به سفره داربودن و میزبانی از یتیمان شهرت پیدا کرد. او هرجا بچه یتیم و نیازمندی را می دید، به خانه می آورد تا شریک سفره خود و مادرش کند.

راه های زیادی را برای کسب درآمد حلال تجربه کرد؛ از دست فروشی و کارگری گرفته تا باربری . البته خیلی زود کاسبی باتجربه شد. هر کاری می توانست، انجام می داد تا اینکه با پس اندازش کامیونی خرید و با آن مشغول به کار شد. خداوند به زندگی این مرد روزبه روز برکت بیشتری می داد تا دستگیر بندگان نیازمند باشد و همین هم شد.

حاجی اوایل دهه پنجاه به سبب سفارش هایی که می گرفت، با کارخانه های تولید کاشی در شهرهای مختلف کشور آشنا شد. بار کاشی را از کارخانه ها تحویل می گرفت و به دست کاشی فروشی ها می رساند. پس از مدتی به این نتیجه رسید که مستقیم از کارخانه ها کاشی را بخرد و بفروشد. این تصمیمش نتیجه داد و عطاران خیلی زود چند مغازه فروش کاشی در مشهد دایر کرد.

کار و کسب او به لطف خدا خیلی زود رونق گرفت و تعداد شعبه هایش زیاد شد. عطاران با بخشی از درآمدش کارهای زیادی کرد؛ چند قطعه زمین، باغ، مغازه، تالار و... در نقاط مختلف شهر به ویژه در محدوده محله مهرمادر و سه راه کاشانی خرید.

 

تصمیم خیرخواهانه حاج محمود

عطاران با وجود گرفتاری های کاری زیادش، با آغاز حرکت های انقلابی مردم به نیروهای انقلابی شهر پیوست و بعدها از جنگ تحمیلی هم غافل نشد. با شروع جنگ تحمیلی، دو سال از زندگی اش را برای این کار گذاشت.

آقامجتبی، پسر مرحوم، درباره فعالیت های پدرش می گوید: با اوج گیری مبارزات انقلابی مردم در مشهد، پدر هم به صف مردم انقلابی مشهد پیوست و مدتی را در زندان های ساواک بازداشت بود. پس از حمله عراق به کشور هم کوتاه نیامد و با وجود کارهای زیادی که داشت، داوطلبانه راهی خط مقدم شد و حدود دو سال راننده کامیون در منطقه عملیاتی بود.

حاجی عطاران که در همه سال های عمر دست‌گیر نیازمندان بود، با پایان جنگ تصمیم گرفت خدماتش را به صورت هدفمند با تأسیس خیریه ادامه دهد. آقامجتبی توضیحاتش را ادامه می دهد و می گوید: پس از جنگ تحمیلی، پدرم با جمعی از دوستانش خیریه محبان المجتبی(ع) را دایر کرد و مدتی هم فعالیت کرد، اما ترجیح داد استقلال عمل بیشتری داشته باشد و به همین دلیل از این نهاد جدا شد و در سال1372 با تعدادی از دوستانش خیریه محبان الجواد(ع) را تأسیس کرد؛ مجموعه ای که تا پنج سال بیش از هزار مددجو به طور کامل زیر پوشش خدمات آن بودند.

معامله با خدا

با اینکه حاجی از کودکی کار کرده بود و برای ریال به ریال مالی که به دست آورده بود، زحمت کشیده بود، حدود 90درصد از مالش را وقف خیریه و صرف نیازمندان کرد؛ البته با شرط رضایت همسر و چهار فرزندش.

آقامجتبی خوی و خصلت پدر را کاملا می شناسد. همه سال های کاری کنار او بوده است. تعریف می کند که مسیر خدمات خیریه در سال1378 تغییر کرد: پدرم به این نتیجه رسید که مشکل اصلی نیازمندان بیکاری و نیاز مهمشان مسکن و جهیزیه است. او تصمیم گرفت با ساخت چندین واحد مسکونی در محل باغ خانوادگی مان، مشکل شغل و نیاز مسکن مددجویان را برطرف کند.

تعدادی از مددجویان را به کار دعوت کرد و با آن ها ابتدا دیوار و خانه باغی را که برای ساختش تلاش زیادی کرده بود، خراب کردند و به جای آن پنج خانه تازه ساختند. پس از آن پرونده های مددجویان را بررسی کرد و از میان آن ها پنج خانواده را که بیشتر از بقیه مشکل سرپناه داشتند، دعوت کرد و به هرکدامشان کلیدی داد تا خیالشان بابت اجاره خانه راحت شود.

 

روایت پدر در اجرای فاز دوم

خبر اسکان رایگان پنج واحد مسکونی خیلی زود بین مددجویان خیریه محبان الجواد(ع) پخش شد و صدها خانواده از مناطق و محلات مختلف شهر برای گرفتن سرپناه دست به دامان حاج آقا عطاران شدند.

تعداد زیاد متقاضیان مدیر وقت خیریه محبان الجواد(ع) را به ادامه این راه مصمم کرد. آقامجتبی خوب آن روزها را به خاطر دارد و می گوید: با تعداد زیاد درخواست ها، حاجی تصمیم به اجرای فاز دوم ساخت مسکن گرفت. او دوباره خودش لباس کارگری بر تن کرد و با تعداد بیشتری از مددجویان خیریه شروع به ساخت پنجاه واحد مسکونی با زیربنایی در حدود پنجاه تا شصت متر کرد.

پس از ساخت خانه ها، دوباره پدرم کلیدها را به نیازمندان اهدا کرد. ذوق و شوق لذتی که در این کار بود، باعث شد حاج آقا عطاران چندین و چند بار در زمین باغ و اطراف آن شروع به ساخت خانه کند.

پسرش داستان آن روزها را روایت می کند: پدرم کلید 221خانه را با دستان خودش به متقاضیان تقدیم کرد. البته زمان این واگذاری متغیر بود. به دلیل هزینه های زیاد نگهداری و مرمت واحدهای مسکونی، مبلغ ناچیزی این مدت از متقاضیان می گرفت که صرف ترمیم خانه ها می شد. ضمن اینکه آن دسته از خانواده هایی که توان مالی نداشتند، از دادن همان مبلغ اندک نیز معاف می شدند.

 

ساخت نمازخانه مدرسه

جای حاج محمود اسفند امسال خیلی خالی بود، وقتی بیست خانواده دیگر ساکن واحدهای مسکونی شدند؛ همان خانه هایی که او برای بالابردن دیوارهایش چندین بار مصدوم و حتی در بیمارستان بستری شد. آقامجتبی درباره طولانی شدن روند آخرین پروژه، تعریف می کند: سال1393 پدرم تعدادی از اولین واحدهای مسکونی قدیمی را خراب کرد و کلنگ ساخت مجتمعی بیست واحدی را زد.

سن وسال پدر زیاد بود و توانش کم، اما از صبح زود تا نیمه شب چندین برابر دیگر کارگران زحمت می کشید. با توجه به طولانی شدن مراحل گرفتن مجوز قانونی مجتمع و مشکلاتی که پیش آمد، روند تکمیل پروژه طولانی شد و پیش از اینکه پدرم لبخند ساکنان این خانه ها را ببیند، از دنیا رفت. البته پدرم برنامه دیگری هم داشت که ناتمام ماند.

او نمازخانه ای مجهز برای مدرسه ای ساخت که دانش آموزانش در حیاط مدرسه نماز اقامه می کردند. آرزو داشت یک دبستان هم برای دانش آموزان این محله بسازد، اما... .

 

آب رسانی به روستاها

حاج محمود عطاران حدود 2000 دست جهیزیه به نوعروسان اهدا کرد، با هزینه شخصی اش زائرسرا ساخت و حدود 10سال هزاران دلداده امام رضا(ع) را در استان های سیستان وبلوچستان، خراسان جنوبی و دیگر استان ها که توان مالی آمدن به مشهد را نداشتند، به پابوسی آقا آورد و از آن ها میزبانی و پذیرایی کرد، هرماه به افراد زیادی وام می داد و اختلافات خانوادگی بسیاری را حل می کرد، برای مددجویان کلاس های متنوع آموزشی تشکیل داد، مهدکودک ساخت و تا جایی که قدرت و توان داشت برای اشتغال زایی افراد کمک می کرد.

این ها فقط بخشی از فعالیت های حاجی بود. آقامجتبی دوست دارد بیشتر درباره فعالیت های پدرش بگوید: خیلی از کارهایی را که انجام می داد، ما نمی دیدیم و نمی دانیم. خاطرم هست روزی بر سر مزارش بودیم که امام جمعه یکی از شهرستان های استان خراسان جنوبی هم اتفاقی آمده بود و از پدر تعریف می کرد. توصیفاتش جالب بود. می گفت: حاجی با پرداخت هزینه لوله کشی و آب رسانی به یکی از روستاها، خدمت بزرگی به این روستا کرد.

خانه ها را به مستحقش می داد

اسفند پارسال، درست در همین روز ها بود که هزاران نفر از مددجویان و دوستان حاجی برای سلامتی او دست به دعا بردند، اما گویا وقت این رسیده بود که عطاران مزد معامله اش با خداوند را بگیرد و از بین ما رفت و همه را در بهت گذاشت. فاطمه حاجی مرتضایی که سال خورده است، یکی از اولین مددجویانی است که در خانه های عطاران ساکن شده است.

حاج محمود و اولین ملاقتشان هیچ وقت از خاطرش نمی رود. تعریف می کند: اولین بار که من و همسرم که حالا او هم مرحوم شده است، پیش حاجی رفتیم، شوهرم بیکار بود و سرپناهی نداشتیم. او یکی از اولین خانه هایی را که ساخته بود، به ما داد. از ما اجاره ای نمی گرفت و به همسرم کار هم داد.

خدا را شکر همسرم هم خودش را خیلی زود نشان داد و امین و معتمد حاجی شد. انبارداری، نگهداری و تحویل واحدهای مسکونی ازجمله کارهایی بود که حاجی عطاران به همسرم سپرد. همسرم مدام از او به نیکی یاد می کرد و بارها می گفت بعضی ها برای گرفتن خانه از مسئولان و افراد سرشناس معرفی نامه می آوردند، اما عطاران هیچ توجهی به آن ها نمی کرد و نگاه می کرد ببیند چه کسی واقعا به این خانه ها نیاز دارد و می گفت باید به حقش برسد.

پس از فوت عطاران، خیلی ها نگران سرنوشت خیریه بودند، به خصوص اینکه پس از شش ماه همسرش هم از دنیا رفت، اما خوشبختانه خانواده عطاران و تلاش های اعضای هیئت مدیره خیریه همچنان ادامه دارد.

 

با یک میلیون تومان صاحب خانه شدیم

کبری قاسم زاده و همسرش هشت سال پیش در یکی از واحدهای مسکونی خیریه ساکن شده اند. جریان آشنایی او با مرحوم عطاران نیز شنیدنی است. می گوید: هشت سال پیش دلم خیلی گرفته بود و در حرم امام هشتم(ع) مشغول راز و نیاز بودم و از آقا می خواستم بیکاری و بیماری خودم و همسرم را برطرف کند.

در همین حال شخصی که انگار راز و نیاز من را شنیده بود، رو به من کرد و گفت به این نشانی برو، ان شاءالله مشکلاتت حل می شود. روز بعد من و شوهرم پیش حاج آقا آمدیم و پرونده های پزشکی را روی میز گذاشتیم و از وضعیتمان گفتیم. حاجی گفت یک خانه خالی دارد که می توانیم در آنجا ساکن شویم. روز بعد به محضر رفتیم و با یک میلیون تومان صاحب خانه شدیم.

مثل خیل از مددجوهای دیگر، حسرت جای خالی حاج محمود را دارد که پرکردنش سخت است. می گوید: من و هزار نفر از ساکنان واحدهای مسکونی که او ساخته است، از مدیران شهری فقط یک درخواست داریم و آن نام گذاری این معبر به نام عطاران است.

 

تحویل 20واحد مسکونی

حالا جای حاج محمود بین آدم های منطقه کم برخوردار شهر خالی است. همه آن هایی که با کمک های او صاحب خانه و اعتبار شدند و حالا از ته دل دعایش می کنند. حاجی یک سال پیش رفته است و دیگر بین ما نیست، اما میراثش در خیریه محبان الجواد(ع) مانده است و همچنان ادامه دارد.

من و هزار نفر از ساکنان واحدهای مسکونی که او ساخته است، از مدیران شهری فقط یک درخواست داریم و آن نام گذاری این معبر به نام عطاران است

هم زمان با روز مبعث پیامبر اسلام(ص) در مراسمی که با حضور مسئولان و مدیران شهری ازجمله فرماندار، رئیس و تعدادی از اعضای شورای اسلامی شهر و جمعی از خیران شهر مشهد برگزار شد، بیست کلید واحد مسکونی به بیست خانواده کم بضاعت به صورت موقت اهدا شد، تا تعداد واحدهای مسکونی به 241 و جمعیت ساکن در آن به بیش از هزار نفر برسد؛ جمعیتی که همگی در واحدهای مسکونی در خیابان شهیدمشهدی20 محله مهرمادر ساکن شدند.

حجت الاسلام حسن منصوریان، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و زیارت شورای اسلامی شهر مشهد، در مراسم افتتاح این واحدها وعده پیگیری نام گذاری این معبر را به نام مرحوم عطاران در شورای اسلامی شهر مشهد داد.

 

خدمت ادامه دارد

پس از مرحوم محمود ثانوی عطاران، محمدرضا مغنی زاده به عنوان رئیس هیئت مدیره خیریه محبان الجواد(ع) برگزیده شد. مغنی زاده می گوید: این خیریه به صورت هیئت امنایی اداره می شود و بیشتر فعالیت های ما توزیع ماهیانه بسته های معیشتی، تأمین هزینه های درمانی، تعمیر لوازم خانگی مددجویان، تهیه جهیزیه و آموزش های رایگان و مهم ترین آن ساخت مسکن در حاشیه شهر است که تا امروز در عرصه ای در حدود 8600مترمربع و زیربنایی بیش از 15هزار مترمربع انجام شده است.

مرحوم عطاران درآمدهای چندین واحد تجاری، باغ و مستغلات را وقف این خیریه کرد که با درآمدهای آن حدود 70درصد از هزینه های ما نیز از طریق همین راه تأمین می شود و 30درصد باقی مانده با کمک خیران و صندوق های صدقات تأمین می شود.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
عرفانیان
|
-
|
۰۰:۰۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
0
0
خیلی ممنونم ازین گزارش زیبا اشکم جاری شد.لطفا از این دست گزارشها که باعث میشه با بزرگ مردان آشنا بشیم،بیشتر بزارید.
آوا و نمــــــای شهر
03:44